تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:بدون شرح خيانت ممنوع, | 18:40 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

 

فصل

خود را به خود بودن دیگرست و خود به معشوق خود بودن دیگر.

خود را به خود بودن خامی بدایت عشق است .

چون در راه پختگی خود را نبود و از خود برسد آنگاه او را فرا رسد.

اینجا بود که فنا قبله ی بقا آید و مردم محرم پروانه وار از حد فنا به بقا پیوندد و این در علم نگنجد ، الاّ از راه مثالی ، و این بیت مگر بدین معنی دلالت کند که من گفته ام :

بیت

...



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:عرفانی در عشق , | 18:30 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |


دلا از دست تنهایی به جونم
ز آه و ناله خود در فغونم
شبان تار از درد جدایی
کره فریاد، مغز استخونم

عزیزون از غم و درد جدایی
به چشمونم نمونده روشنایی

گرفتارم به دام غربت و درد

نه یار و همدمی، نه آشنایی

غم عشقت بیابان پرورم کرد
هوای بخت، بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد

...

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:دو بیتی های باباطاهر, | 19:22 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:تفاوت های قمار عاشقانه, | 18:13 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

شعري از امام خميني

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم 

...

مقام معظم رهبری:  

تو كه خود خال لبی از چه گرفتار شدی

تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

...

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:شعري از امام خميني و جواب آن شعر توسط رهبر معظم انقلاب, | 19:36 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوش‌تر     یادگاری که در این گنبدِ دوّاربماند (حافظ)

امروزه بسیاری از افراد وجودِ عشق را شرطی لازم برای ازدواج به شمار می‌آورند و معمولاً تصوری که از عشق دارند یک عشق رمانتیک است که  این همه در باره آن فیلم، داستان و آهنگ و ترانه ساخته شده و می‌شود.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:تكوين عشق, | 19:12 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
 
مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند
دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند 
ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود
تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند
مهرداد اوستا ماه ها افسرده شده و تبدیل به انسانی  کم حرف می شود
سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود ، زن های شاه از ترس فرح ، هر کدام به کشوری می روند و نامزد اوستا به فرانسه
در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود
و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد
اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید


ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:عشق و خيانت مهرداد اوستا, | 18:49 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

دستانم دگر گرمای عشق را باور ندارد سرد است این سرمای حقیقی به عشقهای دروغین شرف دارد . بودن در کنار معشوقی که لحظه لحظه وجودت را نثارش کنی به بی مهریهایش نمیارزد دنیا بی عشق هم آفتابی است گرچه دل من بارانی است ولی پذیرفتن بی کسی بهتر از بودن با کسی است که سهم تو نیست من دگر خواهان بودن با هیچ موجود دنیوی نیستم ...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 5 دی 1391برچسب:مرگ احساس من, | 18:29 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

اعتراف

من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از كشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم



تاريخ : سه شنبه 5 دی 1391برچسب:اعتراف براي هميشه, | 18:27 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

 به ياد تو...

(اي كاش كه جاي آرميدن بودي يا اين ره دور را رسيدن بودي)

 چقدر صاف و ساده عاشقت شدم به زلالی رازی که در چشمانم به هنگام دیدارت آشکار شد و به ساده گی دلی که شیفته وجودت شد برای بودنت این تمنای دلم بود که بر لبانم نقش میبست تبدیل به نجوای دوستت دارم در گوشت میشد ، گرچه راهمان از هم جدا شد ولی بر سر همان جاده ای که به دوراهی بین ما ختم شد

...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 4 دی 1391برچسب:به ياد تو,,,, | 20:18 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

قیمت عشق چقدر ارزان ! در دایره مینا

 

گفتگوهای تنهایی محض !

چه کسی میگوید که گرانی شده است ؟

دوره ی ارزانی است !

دل ربودن ارزان،

دل شکستن ارزان ،

دوستی ارزان است،

دشمنی ها ارزان،

آبرو قیمت یک تکه نان ،

و دروغ از همه چیز ارزانتر،

و خیانت چه آسان!!!

 

قیمت عشق چقدر کم شده است!

کمتر از آب روان ،

 

و چه تخیف بزرگی خورده ،

قیمت هر انسان ...

یکشنبه شب 26/9/1391 گفتگوهای تنهایی از نقیبی 



تاريخ : دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:قیمت عشق چقدر ارزان ! در دایره مینا (وخیانت چه آسان), | 16:47 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:فیلم رسوایی به روایت تصویر(از مسعود ده نمکی), | 14:48 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

سعود ده‌نمكي يك پديده است. چه با او موافق باشيم چه مخالف، سينماي ده‌نمكي با همان مولفه‌هاي آشنا، بخشي از گذار تاريخي سينماي ايران است كه نمي‌توان و نبايد ناديده‌اش گرفت. مسعود ده‌نمكي در نگاه اول كمي خجالتي به نظر مي‌رسد، اما اگر ذهن و چانه‌اش گرم شود، كم‌كم از لاك خجالت بيرون مي‌آيد و حرف‌هاي صريح و داغ مي‌زند و البته مصاحبه بدون حرف صريح، بيشتر شبيه يك انشاي دو نفره كسالت‌آور است. ده‌نمكي بوضوح درباره «اخراجي‌ها» تعصب دارد و در ناخودآگاه خود هميشه آماده دفاع از سه‌گانه ماندگارش است. او حالا با ايده‌هاي جديدي به آينده‌اش در سينماي ايراني مي‌انديشد. گفت‌وگوي «جام‌جم» با مسعود ده‌نمكي را از نظر مي‌گذرانيد.

...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:حرفهايي براي نگفتن-مسعود ده نمکی, | 14:43 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

در کوی نیک نامان ما را گذر نباشد
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:مسعود ده نمکی و فیلم رسوایی, | 14:32 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال۶۰۴ هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ در سال ۶۱۷ هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:زندگینامه مولانا, | 15:10 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

 

زمانی مردی در حال پولیش كردن اتوموبیل جدیدش بود كودك 4 ساله اش  تكه سنگی را برداشت و  بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت 
While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.  
  
مرد آنچنان عصبانی شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دلیل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبیه نموده

In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.

 

در بیمارستان به سبب شكستگی های فراوان  انگشت های دست پسر قطع شد

 

At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.

 

وقتی كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را دید از او پرسید "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد

 

When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back?'

 

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هیچ نتوانست بگوید به سمت اتوموبیل برگشت وچندین بار با لگد به آن زد

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.

 

 

حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی كه پسرش روی آن انداخته بود  نگاه می كرد. او نوشته بود

"دوستت دارم پدر"

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.

 

روز بعد آن مرد خودكشی كرد

 

The next day that man committed suicide. . .

 

خشم و عشق حد و مرزی ندارند دومی ( عشق) را انتخاب كنید تا زندكی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشید كه

 

Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful, lovely life & remember this:

 

اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

 

Things are to be used and people are to be loved.

 

در حالیكه امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.

 

The problem in today's world is that people are used while things are loved.

 

همواره د ر ذهن داشته باشید كه:

 

Let's try always to keep this thought in mind:

 

 

اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

 

Things are to be used, People are to be loved.

 

مراقب افكارتان باشید كه تبدیل به گفتارتان میشوند

 

Watch your thoughts; they become words.

 

 

مراقب گفتارتان باشید كه تبدیل به رفتار تان می شود

Watch your words; they become actions.

 

مراقب رفتار تان باشید كه تبدیل به عادت می شود

Watch your actions; they become habits.

 

مراقب عادات خود باشید که شخصیت شما می شود

Watch your habits; they become character;

 

مراقب شخصیت خود باشید كه سرنوشت شما می شود

Watch your character; it becomes your destiny.

 

خوشحالم كه دوستی این پیام را برای یاد آوری به من فرستاد

I'm glad a friend forwarded this to me as a reminder...

 


 

 



تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:داستان غم انگیز,,,, | 17:11 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

عشق و ازدواج

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟
استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاوراما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.استاد پرسید:چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا كردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم .
استاد گفت: عشق یعنی همین
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
استاد به سخن آمد كه:به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت:ازدواج هم یعنی همین

واما زیباترین قلب

...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:عشق چیست؟, | 14:16 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

کلی چرا برای آدم های متفکر!!!

1.       چرا توی خونه 40 متری ، ال سی دی 52 اینچی میذارن؟

2.       چرا از در که می خوان رد بشند تعارف می کنند اما سر تقاطع ها به هم رحم نمی کنند؟

3.       چرا شهروندها چشم می دوزن به سبد همدیگه؟

4.       چرا از توی ماشین پوست پرتقال می ریزن بیرون؟

5.       چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند،چراغ میدن؟

6.       چرا وقتی میرن شلوار بخرن،مغازه های کفش فروشی رو هم نگاه می کنند؟

7.       چرا قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلند نه اخلاقش؟

8.       چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟

9.       چرا باجناق ها هیچ وقت از هم خوششون نمی آد؟

10.   چرا زن ها نمی تونن ماشین پارک کنن؟

11.   چرا تو مهمونی اگه موز بخوری بی کلاسیه اما سیب و پرتقال نه؟

12.   چرا اگه دوستمون ماشین و خونه بخره ما چشامون در می آد؟

13.   چرا سه تار ف سه تا تار نداره؟

14.   چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟

15.   چرا مردم توی تاکسی راجع به سیاست صحبت می کنن؟

16.   چرا وقتی یه چیزی خوبه، می خواهیم صاحبش باشیم؟

17.   چرا وقتی خانم ها به تقاطع می رسن به جای ترمز روی گاز فشار می آرن؟

18.   چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟

19.   چرا توی اتوبان دست انداز می ذارن؟

20.   چرا پشت کامیون ها شعر می نویسن؟

21.   چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله؟

22.   چرا با اینکه همه فضولن اما از فضولی بدشون می آد؟

23.   چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن؟

24.   چرا با پیتزا دوغ نمی خورن؟

25.   چرا انقدر حواست پرت شده که نفهمیدی از شماره 22 پریدم شماره 28؟

26.   چرا اینقدر ساده ای که الان دوباره رفتی بالا و شماره 22 تا 28 رو دیدی؟ چرا به چشماتم شک داری؟! چرا؟!

27.   چرا آخه؟!!


تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:آخه چرا؟, | 14:13 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |


- متولدین فروردین=برلیان (الماس)، مشخصه=پاکی

- متولدین اردیبهشت=زمرد، مشخصه=عشق

- متولدین خرداد=مروارید، مشخصه=ثروت

...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:آیا میدانستید؟, | 14:7 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است……

 

شاگرد گفت که سالهای متمادی  عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.
شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”
شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”
شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود!
این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!”



تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:عشق و معرفت, | 13:50 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:پس از جدایی,,,نامه ها, | 13:26 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:عشق به امام حسين (ع) در اشعار شعرای كرد اهل سنت, | 21:41 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:اهل بیت در شعر شاعران اهل تسنن, | 21:37 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:ما را سریست با تو که گر خلق روزگار,,,, | 20:14 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

دست نوشته های ...

من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم.

من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم.

چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است

و تو هم به یاد داشته باش:

من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام.

منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است.

تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان

و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى

و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه

ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى

می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.

می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم.

چرا که ما هر دو انسانیم.

این جهان مملو از انسان‌هاست.

پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم.

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند.

حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند.

دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم.

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى.

من قابل ستایشم، و تو هم.

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

به خاطر بیاورى که آن‌هایى را که هر روز می‌بینى و با آنها مراوده می‌کنى

همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت

اما همگى جایزالخطا

نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى و یادت باشد که این ها رموز بهتر زیستن هستند ...



تاريخ : چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:دست نوشته های ,,,, | 16:11 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

 

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد   بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب   بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود   ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم   کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق   به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
بیفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو   که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل   که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس   که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد
به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صیدم کن   که آفت‌هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را   بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری   که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب   به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد


تاريخ : پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:غریب آشنا,,,, | 1:20 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

رهی معیری

 

 

 

تولد وکودکی رهی:

رهی معیری متولد 10اردیبهشت 1288 هجری شمسی در تهران پا به عرصه ی وجود نهاد.پدرش، مرحوم محمدحسن خان مؤید فرزند معیرالممالک نظام الدوله، وزیر خزانه داری ناصرالدین شاه قاجار بود، که درست شش ماه قبل از تولد رهی، دار فانی را وداع گفت، و مادر او به دلیل ارج نهادن به پدر، نامش را محمدحسن گذاشت و به خاطر رعایت احترام به آن مرحوم قرار شد تا زمان بلوغ  "بیوک" صدایش کنند و این اسم تا آخرین روزهای عمر رهی روی او باقی ماند.

مادرش ، فخری عالم حجازی معیری فرزند میرزا ابوالقاسم خان بدیع الدوله بود.

رهی از نوادگان "بایزید بسطامی" بود و از خانواده ای بود که شاعر خوش گفتار "فروغی بسطامی را به جهان ادب ارمغان داشت.

رهی از همان اوان دوره ی کودکی دارای استعدادها ی فراوانی در زمینه ی هنر، منجمله موسیقی و نقاشی و بالاخص شعر بود.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:رهی معیری, | 17:0 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:زن از دیدگاه رهی معیر, | 16:55 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:پرسیدم,,,,, , چطور , بهتر زندگی کنم ؟, | 13:19 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

 

عشق در نگاه صادق هدایت بی فرجام است ، در بوف کور که به نوعی مانیفست (1) او محسوب میشود معشوق راوی یک فاحشه است که با هرکسی بجز خودش میخوابد و یا در بخش دیگری از همین داستان راوی فقط به جسم در حال زوال معشوق میرسد .

...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:دیشب که نمی دانستم , | 23:36 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب: عشق از دو عالم بیگانه است, | 23:33 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:گفت وگو های تنهایی, | 23:20 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی

حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی

گفته بودم جگرم جگرم خون نکنی باز کجایی ؟

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:جدایی از دیدگاه شیخ اجل, | 1:18 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:مناجات خواجه عبدالله انصاری , | 15:44 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

هر گاه از غرور آکنده باشی عشق ناپدید می شود 

       هر گاه عشق بورزی آنگاه بالغ شده ای     

       کودک از جنس عشق ساخته شده است      

        به هر چه عشق بورزی همان می شوی        

      عشق هیچ مرگ نمی شناسد  

        زبان قادر به وصف عشق نیست     

چون انسان عشق می ورزد پس خدا هست

شناخت عشق شناخت خدا است    

         عشق در نیستی خانه دارد             

           همه انسانها عاشق به دنیا می آیند                 

   عشق تنها امیدی است که وجود دارد        

             به جز عشق همه چیز نابینا است              

         عشق بزرگترین هدیه خداوند است              

       فقط عشق می تواند انسان را الهی کند          

 

عشق مطلق است و هراس و تردید نمی شناسد

    انسان بدون عشق تاریکی مطلق است

         عشق نخستین گام به سوی کبریاست

          عشق گلی بسیار ظریف و شکننده است

         انسان آنگاه به کمال می رسد که عاشقانه زندگی کند

         عشق یک آینه است

           زندگی رازی است برای عشق ورزیدن

 عشق رقص زندگی است

 

خدا وعشق هم معنا هستند

هیچ دلیلی برای وجود خداوند به جز عشق نیست

عشق رام نشدنی است

  عشق شرط نمی شناسد

 زندگی با عشق همان زندگی با خدا است

 عشق با بخشیدن رشد میکند

چون انسان عشق می ورزد پس خدا هست.....



تاريخ : پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:عشق, | 16:35 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

نیچه زنان را آیینه ای در برابر مردان می داند،تصویری منفعل و وابسته که شکل و صورت واقعی آن را مرد می سازد.برای اصلاح زن اولین قدم اصلاح مرد است.مردان در قبال رفتار زنانشان مسئولند.

...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:زن از نگاه نیچه , | 16:22 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:رابعه عدویه ؛ آغازگر عرفان عاشقانه, | 18:10 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
تاريخ : دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:کلمات قصار از استاد علامه جعفری, | 1:3 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند،

بر آن ها که می هراسند بسیار تند،

بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،

...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:جملاتی از ویلیام شکسپیر, | 11:36 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |

حج خاص و حج عام

حج عام زيارت خانه
وحج خاص ديدار صاحب خانه است
حج عام طواف چها رديواري از آب وگل
و حج خاص زيارت كعبه ي دل است

...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:حج خاص و حج عام, | 11:32 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
value=